معرفی وبلاگ
(عكس-پوستر-مداحي-مقاله و ...) به مناسبت هفته دفاع مقدس
صفحه ها
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 16624
تعداد نوشته ها : 7
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem248

خدا در روایت تاج نور در مورد نماز شب سخنانی به بندﻩی خود مـﻰگوید

«بنده من! نماز شب بخوان که آن یازده رکعت است».

اما بنده به خدا می‌گوید: خدایا! خسته‌ام نمی‌توانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم.

بنده من! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بخوان.

اما بنده به خدا می‌گوید: خدایا! خسته‌ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

بنده من! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.

اما بنده به خدا می‌گوید: خدایا! سه رکعت زیاد است.

بنده من! فقط یک رکعت نماز وَتر را بخوان.

اما بنده به خدا می‌گوید: خدایا! امروز خیلی خسته شده‌ام آیا راه دیگری ندارد؟

بنده من! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان بکن و بگو یا الله.

اما بنده به خدا می‌گوید: خدایا! من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم خواب از سرم می‌پرد!.

بنده من! همانجا که دراز کشیده‌ای تیمم کن و بگو یا الله.

اما بنده به خدا می‌گوید: خدایا! هوا سرد است و نمی‌توانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم.

بنده من! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب می‌کنیم.

اما بنده اعتنای نمی‌کند و می‌خوابد.

پس خداوند به ملائکه خود می‌گوید: ملائکه من، ببینید من اینقدر ساده گرفتم اما بنده من بی‌اعتنا است و خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده است.

خداوند، دو بار او را بیدار کردیم اما باز هم خوابید.

ملائکه من، در گوشش بگوید پروردگارت منتظر توست.

پروردگارا باز هم بیدار نمی‌شود!

اذان صبح را می‌گویند هنگام طلوع آفتاب است.

ای بنده بیدار شو نماز صبحت قضا میشود.

خورشید از مشرق سر بر می‌آورد خداوند رویش را بر میگرداند و می‌گوید:

ای ملائکه من، آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟

  


دسته ها :
پنج شنبه جهاردهم 6 1387 21:49
X